سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که حکمتی را نشر داد، با آن یاد می شود . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :1
کل بازدید :3698
تعداد کل یاداشته ها : 16
103/2/4
7:41 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
محمد کدخدایی[0]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
بهمن 89[17]
گفتم غم تو دارم،گفتا درک به من چه گفتم که ماه من شو،گفتا که گم شو بچه

گفتم زمهر ورزان،رسم وفا بیاموز گفتا که خسته ام من،حالی ندارم امروز

گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم گفت آنقدر تظر کن،تا من کمی بخندم

گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد گفتا که صبح خوابم،بر من که چای ریزد

گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت گفتا که نوش جان کن،یک ضربه ای از این مشت

گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد گفت آن زمان که بر من،یک بنز شیک آرد!


89/11/15::: 3:19 ع
نظر()
  
  

سلام به همه دوستای خوبم بعد چند وقت برگشتم از سفر شرمنده همتون یکم دیر شدش

امید وارم ناراحت نشده باشین

بابته نظرای قشنگتون متشکرم

ریماجان حتما دارم آماده می کنم شعر جدیدمو حتما می زارم تو وب

 جواب سوال مریم خانم بله میشه

 

 

چه کسی می گوید که گرانی شده است؟
دوره ارزانیست !
دل روبودن ارزان،دل شکستن ارزان،دوستی ارزان است.
دشمنی ها ارزان،چه شرافت ارزان!
تن عریان ارزان،آبرو قیمت یک تکه نان،
و دروغ ازهمه چیز ارزان تر،
قیمت عشق چقدر کم شده است،
کمتر از آب روان،
و چه تخفیف بزرگی خورده،
قیمت هر انسان

 

شعر ارسالی از کاربری به اسم پسر تنهایی

خداکندکه بیاید مسافری که نیامد وکوچه کوچه بنازم به عابری که نیامد
دوباره مثل گذشته تمام فاصله هارا غزل غزل بنویسم به شاعری که نیامد
همیشه غربت اینجافقط نصیب دل من نیست شریک غربت من کومهاجری که نیامد
شکست بغض غرورم در انتظار عزیزی دعا کنید بیایدمسافری که نیامد

 

شعر ارسالی از کاربری به اسم پسر تنهایی

ای عزیز جان من!
من برای مرگ خود یک بهانه میخواهم
یک بهانه پوچ عاشقانه میخواهم
از غمی که میدانی باتو بودنم مرگ است بی تو بودنم هرگز
گر بهانه این باشد من بهانه میگیرم عاشقانه میمیرم

 

شعر ارسالی از پوری که این شعرو تقدیم کردن به احسان

 


  
  

 

کسی دیگر نمی کوبد در این خانه ی متروک ویران را

 

کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهایه تنهایم

 

و من چون شمع میسوزم و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند

 

و من گریان و نالانم  و من تنهای تنهایم

 

درون کلبه ی خاموش خویش اما

 

کسی حال من غمگین نمی پرسد

 

و من دریای پر اشکم که توفانی به دل دارم

 

درون سینه ی پر جوش خویش اما

 

کسی حال من تنها نم پرسد

 

و من چون تک درخت زرد پائیزم

 

که هر دم با نسیمی می شود برگی جدا از او

 

و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند

 


 


  
  

 

عشق یعنی ...!!؟؟

عشق یعنی مستی و دیوانگیعشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی سر به دار آویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی در جهان رسوا شدن
عشق یعنی مست وبی پروا شدن
عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی انتظار و انتظار
عشق یعنی هر چه بینی عکس یار
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی در فراقش سوختن
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی لحظه های ناب ناب